نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
دوستت دارم
از کجاا آغاز کنم ؟بیان عشقی که گویای یک عشق و عظمت آن باشد .قصه ی عشقی
*
را که از دریا کهنسالتر و از اقیانوس ژرف تر و از آسمان زیباتر.
*
از کجاا بنویسم ؟
*
داستان شیرین دوستی ای را که مالامال صداقت است و اکنون به سپیدی اشک،اشکی
*
چون شمع ،شمعی چو نور، نوری چون ماه ، ماهی چون تو است.
زیبای من کویر تشنه ام،باران من باش